بیشتر بخشهای کتاب «آقای پیپ»، اثر لوید جونز، نویسنده نیوزیلندی، در بوگِنویل، بزرگترین جزیره از مجمعالجزایر سلیمان در شمال استرالیا و در زمان جنگ داخلی سخت و بیرحمانه دهه ۱۹۹۰ رخ میدهد. مسائل مربوط به معادن مس، شورش کارگران معدن و مشکلات اجتماعی و سیاسی متعاقب آن که در این رمان به آنها اشاره شده، حقایق تاریخی هستند.
رمان «آقای پیپ»
راوی این داستان دختری به اسم «ماتیلدا»ست که در زمان وقوع این ماجراها سیزده ساله بوده و حالا در جوانی، زمانی که دانشجوی دانشگاه است به شیوایی و زیبایی بسیار، تمام آنها را با شیوهای ساده که با طنزی پُر کشش و قابل تأمل در هم آمیخته روایت میکند و دنیایی را به تصویر میکشد که به رغم دوره مخوفی که در آن قرار دارند، خواستنی و مطلوب بهنظر میرسد.

پدر ماتیلدا چند سال پیش از آن، مانند بسیاری از مردان جزیره از خانواده دور شده و برای کار به استرالیا رفته است. با آغاز جنگ داخلی که در اثر سرکوب شورش کارگران معدن و محاصره جزیره به وجود آمد، ارتباط اهالی جزیره به طور کامل با جهان قطع میشود. حتی پیش از محاصره هم بوگنویل مکانی پرت و دورافتاده و زندگی در آنجا بسیار ابتدایی و ساده بود. از دست دادن ارتباط و پایان ذخیرهها و مایحتاج عمومی، مشکلاتی برای مردم به وجود میآورد. تا مدتی هیچ کلاسی در مدرسه تشکیل نمیشود. اما بعد، آقای واتس که تنها سفیدپوست جزیره بود و مردم اسم او را «چَپول» گذاشته بودند، وارد صحنه میشود.

پیوند با رمان «آرزوهای بزرگ»
آقای واتس، همانطور که خودش هم تایید میکند، در شرایط مطلوب آموزگار مناسبی نیست؛ اما با تمام وجود تلاش میکند تا با تشکیل کلاسها، بچهها را از فشارهای روحی و مشکلات ناشی از جنگ و محاصره دور نگه دارد؛ هر چند در آغاز هیچکس نمیدانست این کار چه پیامدهایی دارد. او «آرزوهای بزرگ»، از جمله شاهکارهای چارلز دیکنز –و از معدود کتابهای موجود در جزیره– را به عنوان کتاب درسی انتخاب میکند و هر روز فصلی از آن را در کلاس میخواند و از بچهها میخواهد درباره آن صحبت کنند و نظر بدهند. با وجود بیگانگی کتاب چارلز دیکنز، آنها (و به ویژه ماتیلدا) مجذوب «آرزوهای بزرگ» میشوند؛ با وجود تمام دشواری درک آن در این محیط و تفاوت بسیار زیاد انگلستان قرن نوزدهم با محل زندگی این بچهها که کمترین ارتباط را با تمام جهان پیرامونشان دارند.
لحن داستان
شاید در نگاه اول، «آقای پیپ» فقط کتاب دیگری درباره قدرت رستگاریبخشی ادبیات و تخیل یا برقراری هوشمندانه توازن بین یک اثر کلاسیک قدیمی و زندگی معاصر به نظر بیاید اما این اثر بسیار فراتر از اینهاست.
«لحن» در این کتاب نقش بسزایی ایفا میکند. این ماتیلدای نوجوان نیست که این داستان-گزارش را مینویسد، او دانشجوی دانشگاه است و حالا فاصله زیادی با بوگنویل دارد. او میگوید: «تلاش کردم اتفاقاتی را که در جزیره برای من و مادرم پیش آمد، توصیف کنم. کاری برای آبوتاب دادن به آن انجام ندادم.» (ص ۲۸۲) و همین آبوتاب ندادن و سادگیِ فریبنده ارائه آن است که رمان «آقای پیپ» را قوی و جذاب میسازد.
روایت داستان
شرایط زندگی در این جزیره و در قرن بیستم، فراتر از تصور هر انسانی ساده است. و انتخاب راوی کم سنوسال که همیشه بسیار راحتتر از افراد بزرگسال با شرایط کنار میآیند (بی آنکه به جایگزین دیگری بیندیشند) برای توصیف بی نقص این وضعیت بهترین گزینه به شمار میرود و همراه با طنز بارز و دلنشین لوید جونز بر جذابیت داستان افزوده است.
توالی ورود شورشیان و سرکوبگران و سبعیت هر یک از آنها، برخوردها و اعمال اغراقآمیز مادر ماتیلدا، بیش از حد جدی گرفتن شخصیتی داستانی از کتاب «آرزوهای بزرگ» توسط شورشیان و سرکوبگران، روایت داستان در داستان شخصیتها و فداکاری و قهرمانی افرادی که همگان را بهتزده می کنند، از جمله موضوعات قابل تامل این رمان است که پایانی دور از انتظار و شگفتانگیز را رقم میزنند.

بخشی از کتاب «آقای پیپ»
«مادرم زیاد لبخند نمیزد. تقریبا همیشه فقط موقعی این کار را میکرد که فاتح و پیروز بود. در غیر این صورت، حتما شبها، موقعی بود که فکر میکرد کاملا تنهاست. معمولا وقتی فکر میکرد، عصبانی به نظر میرسید؛ انگار عملِ فکر کردن به طور بالقوه ویرانگر و مصیبتبارست و حتی به تحقیر و سرافکندگی منتهی میشود. حتی وقتی روی کاری تمرکز میکرد، عصبانی به نظر میرسید. در حقیقت، بیشتر وقتها با قیافه عصبانی ظاهر میشد. همیشه فکر میکردم به خاطر فکر کردن به پدرم به این حالت درمیآید. اما او که نمیتوانست یکسره به پدرم فکر کند.»